سرخط

در مورد روزنامه نگاری

سرخط

در مورد روزنامه نگاری

جنایت سازمان یافته

انفجارهای روز گذشته در شهر سامرا که به تخریب بخشی از گنبد طلایی حرم مطهر امام هادی(ع) انجامید، جهان اسلام را در غم و ماتم و خشم و انزجار فرو برد. بی حرمتی ها و تعرضهای اخیر نشان می دهد ائتلاف اشغالگران و تروریستهای مزدور نه تنها در صدد شکستن حریم قداست پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و اماکن متبرکه مسلمانان بوده اند، بلکه برای پیشبرد اهداف نواستعماری قدرتهای سلطه، هویت دینی و مذهبی مردم خاورمیانه و عراق را نشانه گرفته اند.
این اقدام جنایتکارانه در شرایطی به وقوع پیوسته که مردم مسلمان عراق در پی شکل گیری نهادهای مدنی و فرآیند دولت سازی در کشورشان بوده و تلاش می کنند با استفاده از ساز وکارهای بین المللی به این مهم نایل گردند.
صرف نظر از آثار و پیامدهای بمب گذاری در سامرا که از سوی مسلمانان منطقه و جهان بی پاسخ نخواهد ماند و از هم اکنون واکنشها در محکومیت این اقدام ضد دینی و مردمی اوج گرفته است، به نظر می رسد اشغالگران که از حیث نظامی بویژه ترتیبات امنیتی در عراق کم آورده اند با تجاوز به حریم داخلی این کشور، اهداف دیگری را دنبال می کنند. شک نیست، هدف عمده اشغالگران و در رأس آنها رژیم غاصب صهیونیستی از طرح ریزی عملیات خرابکارانه و جریحه دار کردن عواطف و احساسات شیعیان، اختلاف افکنی و ایجاد نزاع و دشمنی درونی در میان جامعه مسلمانان و تحریک به انجام رفتارهای متقابل از سوی گروههای مختلف دینی است. قطعاً این نیت پلید، همچون بسیاری از نقشه های شوم بدخواهان و دشمنان دین اسلام، همانند مقاطع گذشته، با هوشیاری و درایت مسلمانان به شکست خواهد انجامید و مسلمانان منطقه با همبستگی و همدلی و ائتلافی یکپارچه، برادری و اتحاد خویش را استحکامی بیشتر خواهند بخشید.
آمریکاییها پس از برگزاری انتخابات پارلمانی در عراق و گام برداشتن مردم و مسؤولان این کشور در مسیر تشکیل دولت مرکزی نتوانسته اند با استقرار نظامی به اصطلاح دموکراتیک وابسته به خود، تأثیری بر فرآیند تحولات سیاسی منطقه و عراق داشته باشند و چنان که رهبر معظم انقلاب در پیام خویش اشاره فرمودند، "اشغالگران اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق را با هدفهای سیطره جویانه خود در تضاد می بینند". این موضوع از مهمترین دغدغه هایی است که آمریکاییها با آن روبه رو بوده اند. از این رو، طی چند روز گذشته با تحت فشار قرار دادن مسؤولان عراقی خواستار عضویت افراد شاخص وابسته به خود در دولت آینده شدند که با واکنش تند نخست وزیر برگزیده آن کشور روبه رو گردیدند.
در مواجهه با خط مشی مستقل مقامهای عراقی، آمریکا با اجرای سناریوی جدیدی مبتنی بر افزایش خشونتهای داخلی در عراق و تشدید تضادهای درون مردمی، به ایفای نقش آفرینی در راستای این سناریو پرداخته است.
واشنگتن برای ادامه ناامنی و بحران در عراق تا زمان عقب نشینی نیروهای نظامی اش از این کشور محتملاً تا چند سال آینده می کوشد به صور مختلف حکومت عراق را به سمت و سوی سیاست مطلوب و مورد نظر خویش پیش ببرد.
استراتژیستهای سیاسی آمریکا بنا دارند رژیمی را در عراق حاکم کنند که مطابق با مشی و تئوریهای محافظه کارانه واشنگتن به عنوان الگوی "ایجاد دولت جایگزین" همسو با سیاستهای کاخ سفید در ایجاد نظم نوین هژمونی سلطه جهانی نقش مهمی در خاورمیانه و خلیج فارس برعهده بگیرد.
این استراتژی که بویژه در همکاریها و معادلات منطقه کاربرد دارد، نشان می دهد هر چند اشغالگران آمریکایی در عراق ظاهراً تمایل دارند عراقیها خود تصمیم گیرنده امورشان باشند، اما این به معنای آن نخواهد بود که واشنگتن ناظر و حاشیه نشین باشد.
در این راستا، آمریکا به گونه ای در عراق نقش آفرینی می کند که عراقیها و متحدانش که زمزمه واگرایی از اهداف واشنگتن را سر داده اند، درک کنند بدون برگ آمریکا امکان بازی موفقی را در عراق و منطقه نخواهد داشت.
نقش آمریکا در این فرآیند به عنوان بازیگر اصلی صحنه تجاوز و اشغال عراق با توجه به سهم خواهی دیگر بازیگران فرامنطقه ای، به گونه ای است که از افزایش فشارهای محیطی مبنی بر خروج نیروهای اشغالگر از عراق، جلوگیری نماید.
تحقق این امر با توجه به متغیرهای موجود در عراق و خاورمیانه تأمل برانگیز به نظر می رسد و از هم اکنون پیش بینی شکست آن دور از انتظار نیست.
بی تردید، مردم مقاوم عراق با توجه به وضعیت حساس به وجود آمده از سوی اشغالگران که دست داشتن عوامل مزدور"سیا" و "موساد" در این وضعیت را منتفی نمی کند، هوشیارتر از همیشه تلاش خواهند کرد با اتحاد کامل و حمایت از نهادهای قانونی کشورشان بخصوص دولت جدید عراقی در بغداد، مرحله گذار از اشغال مرزنشینان را با وحدت و یکپارچگی طی کنند.

میلاد مسعود هشتمین امام شیعیان جهان، حضرت ثامن الحجج(ع) مبارک

میلاد مسعود هشتمین امام شیعیان جهان، حضرت ثامن الحجج(ع) در نظرگاه دوستداران و ارادتمندان آن امام همام از شأن و شکوهی خاص برخوردار است؛ بخصوص نزد ایرانیان که وجود مطهر آن بزرگوار را از گذشته های دور در میان خویش دیده اند و غبار حریم مطهرش را عاشقانه توتیای چشم خویش ساخته اند؛ و او همان امامی است که تشرف به حرمش را "حج فقرا" نامیده اند و ثواب زیارت آن را با زیارت مرقد حضرت اباعبدا...الحسین(ع) برابر شمرده اند.
از آن زمان که آفتاب اسلام بر این سرزمین، نور پاشیده است، وجود بزرگان دین و در رأس همه قدوم مبارک هشتمین سلاله اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، بذر امید را در جای جای این خاک خطیر پراکنده و نشاط و سرزندگی را در جان مشتاقان دمیده است.
و امروز هموطنان ما - و نیز دیگر شیعیان از اقصی نقاط جهان- با اشتیاق و ارادتمندی تمام سر به این آستان می سایند و غبار اندوه از خاطر می زدایند و شک ندارند که لطف و عنایت امامشان، به زودی گره از کار فروبسته آنان خواهد گشود.
تکیه و تأکید بر مقوله "معرفت" در باب زیارت ائمه اطهار(علیهم السلام) در احادیث و روایات متعدد، نشان می دهد که آنچه در اظهار علاقه و ارادت به آنان حایز اهمیت فراوان است، کسب معرفت و شناخت "جهات و زوایای مختلف زندگانی آن بزرگواران است که البته در این بین، شناخت عمیق و دقیق معارف و فضایل حضرت رضا(ع) نزد ایرانیان، اهمیتی دوچندان خواهد داشت.
باید گفت، هجرت امام(ع) از مدینه به مرو با تمام فراز و نشیبها و تحمیل و اجباری که از سوی مأمون خلیفه عباسی در آن صورت گرفت، منشأ برکات فراوان برای ایرانیان گردید؛ چنانکه امروز می بینیم به مناسبت ایام میلاد رضوی، جشنها و مراسمی باشکوه در سراسر کشور برگزار می گردد و شور و شعف در میان شیفتگان اهل بیت(ع) موج می زند.
اما آنچه باید در این میان بجد مدنظر قرار گیرد، تشریح و ترسیم خطوط فکری و نیز تبیین جلوه های رفتاری امام(ع) در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... برای مردم است تا باورهایشان را در زلال چشمه سار معارف رضوی شستشو دهند و بر دانش خویش بیفزایند و کمال فکری شان متبلور گردد؛ چنانکه شخص امام(ع) می فرمایند:
"رحم الله عبداً أحیی أمرنا ... یتعلم علومنا و یعلمها الناس. فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا."
"خداوند بیامرزد کسی را که امر ما را زنده کند (آنکه( علوم ما را می آموزد و به مردمان تعلیم می دهد. همانا اگر مردم تعالیم زیبای ما را دریابند، از ما پیروی خواهند کرد."

کنفرانس اسلامی ؛ گرایش منطقه ای ، واگرایی عمومی

نشست فوق العاده سران سازمان کنفرانس اسلامی به میزبانی عربستان سعودی در روزهای پایانی هفته، در شرایطی برگزار می شود که بیش از یک میلیارد مسلمان در بیش از پنجاه کشور جهان با در اختیار داشتن منابع عظیم انسانی و برخورداری از موقعیت خاص ژئوپلتیکی، ارتباط و همبستگی منطقی با یکدیگر ندارند.
این در حالی است که کشورهای اسلامی باید با اولویت دادن به همکاریهای سیاسی- اقتصادی میان خود، نیازهای متقابل یکدیگر را شناسایی کرده و در پی تأمین آنها برآیند. در این راستا، خیزش ملموس تنها در گرایشهای محلی و منطقه ای که مورد نظر طرفین بوده خلاصه شده و به جنبه های عام و عمومی اقبال چندانی صورت نگرفته است.
واگرایی عمومی و گرایش منطقه ای از جانب کشورهای اسلامی که در اواخر سده بیستم به اوج خود رسید، در نیمه اول قرن بیست و یکم تداوم یافته و هر یک از این کشورها با مدنظر قرار دادن ویژگیهای جغرافیایی معین، خود را متعهد به همان محدوده دانسته و چندان به عمومیت جامعه بزرگ اسلامی توجه ندارند.
واگرایی کشورهای اسلامی، بخصوص دولتهای عربی که حاصل بی توجهی آنها به حق کشی ها و تجاوزهایی است که در افغانستان، عراق، فلسطین و دیگر مناطق جهان صورت می گیرد و نتیجه نگاه گذرای آنها به مسایل فرا جغرافیایی است، اکنون به مرحله ای رسیده که به نظر می رسد پس از گسست از امت اسلامی، دشمن از عهده تدبیر خود کرده آنها برخواهد آمد.
اروپاییها برای آن که به نقطه ای برسند که اکنون بدان دست یافته اند، پس از جنگ جهانی دوم به این نتیجه رسیدند که نفع عمومی آنها در این حقیقت نهفته است که به هم نزدیک شوند. در همین رابطه، باید اذعان نمود، کشورهای اسلامی و عربی در صورتی قادر خواهند بود در رقابت اقتصاد سیاسی جهانی نقش مهمی ایفا کنند که به برون گرایی و تطبیق ساختاری گرایش داشته باشند.
سازمان کنفرانس اسلامی که با هدف ایجاد اتحاد بیشتر میان کشورهای عضو تأسیس شد، به جز صدور بیانیه هایی در مقاطع بحرانی منطقه ای و بین المللی، نتوانسته است در عرصه عمل موفقیتهای شایان توجهی را تجربه کند.
این سازمان، زمانی با چالش عمده در مناسبات درونی و بین المللی روبه رو شد که حوادث 11 سپتامبر آمریکا، به رویارویی سنتی و تاریخی غرب با جهان اسلام ابعاد تازه ای بخشید و واشنگتن توانست پس از این حوادث و به بهانه مبارزه با تروریسم، به اشغال عراق مبادرت ورزد و به بهانه های دیگر، سلسله مراتبی را در قدرت بین المللی برای خود به وجود آورد.
پیش از این، انقلاب اسلامی ایران در شرایط بسیار حساس منطقه ای و جهانی با رهبری داهیانه امام خمینی(ره) توانست اقتدار بین المللی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم را با چالش مواجه کند و بسیاری از معادلات منطقه ای را بر هم بزند.
بیش از سه دهه پس از آن و همزمان با وقوع حوادث 11 سپتامبر 2001 میلادی، این فرصت برای غرب و آمریکا به وجود آمد تا در راستای مکتب الحادی فردگرایی و مصرف گرایی و ایجاد نظم مورد نظر خود و سلطه بر منابع غنی انرژی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، حرکت کنند.
در واقع آمریکا در راستای نیل به این هدف، با چالش عمده رویارویی با جهان اسلام که منابع عظیم ثروت را در اختیار دارند، رو به روست. از این رو، از راهبردها و تاکتیکهای مختلف و متنوعی استفاده می کند که بهره گیری از اقتدار نظامی، سیاسی و دیپلماتیک و استفاده ابزاری از سازمانهای بین المللی به شیوه انزواگرایانه و در عین حال تکثر مقطعی (کسب اجماع در مسایل مورد نیاز) از آن جمله است.
در این میان، اصل محرومیت منابع و نگرش نامحدود در عرصه مصرف، موجب شده است تا به اعتقاد تحلیلگران تحولات جهانی، آمریکا در صدد انحصار منابع جهان باشد.
بر این اساس و با توجه به قدرت رسانه ای، اقتصادی و قدرت کاذب آمریکا در رویارویی های بین المللی، زمینه رقابت برای کشورهای اسلامی محدود است.
سازمان کنفرانس اسلامی در این رابطه و در راستای تدوین استراتژی مقابله با غرب و آمریکا باید به گونه ای عمل کند که طرحهای مدون و برنامه ریزی شده آن قابل همسان سازی و شناسایی نبوده و در نهایت به تفوق طرف مقابل نینجامد.
شناسایی این ایده که گفته می شود توسط اندیشمندان مسلمان صورت گرفته و برتری عملی آن به اثبات رسیده، موجب شده است تا آمریکا و مجموعه غرب، از تمایل کشورهای مسلمان به این زمینه و در چارچوب کنفرانس اسلامی - مهمترین گردهمایی جهان اسلام - نگران شوند. لذا، آمریکا سعی خواهد نمود آن دسته از کشورهای اسلامی - عربی را که دارای ارتباطات و ملاحظات سیاسی - اقتصادی با واشنگتن هستند، وادار کند تا همچنان به سیاست واگرایی عمومی پشت کرده و حامی گرایشهای منطقه ای باشند.
امروزه، مقوله هایی همچون حقوق بشر، دموکراسی، مبارزه با تروریسم و ... از جمله قواعد ساخته و پرداخته مجموعه غرب به محوریت آمریکاست که بناست در طرح خاورمیانه بزرگ، با بزرگنمایی و عینیت بخشی، جهان اسلام را قربانی امنیت رژیم صهیونیستی نماید.
در مقابل، راهبرد بازدارندگی جهان اسلام، ظرفیتها و پتانسیلهای بومی کشورهای اسلامی است که در جریان برگزاری انتخابات در آنها و بویژه مسأله هسته ای جمهوری اسلامی، عملاً برای غرب به اثبات رسیده است.
ظرفیتهای بالقوه و پتانسیلهای بومی ایران در اصل تحرکات قابل پیش بینی نبوده و اگر چه به ظاهر ناپیدایند؛ اما ماهیتاً با شگفتی محافل استکباری جهان و هژمونی سلطه، روبه رو می شوند و این موضوعی است که استراتژیستهای غربی و از جمله آمریکایی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، به آن معترف بوده اند.
نشست فوق العاده سازمان کنفرانس اسلامی در مقطعی تاریخی برگزار می شود که اسلام گرایان با عدم توسل به خشونت و در تعامل با دولتهای کشورهای اسلامی و بویژه عربی، وارد حوزه سیاسی شده اند.
در این شرایط، ورود اسلام گرایان به عرصه سیاسی کشورهای متبوع خود اگر چه با محدودیت و تضعیف رژیمهای اقتدارگرا صورت می گیرد، اما پذیرفته اند که مانند هر حزب سیاسی و تشکل مخالف، تابع قواعد و مقررات قانونی باشند.
این سیاست تازه، به کشورهای اسلامی و عربی این امکان را می دهد تا با ظرفیتها و قدرت بومی شان به مقابله با تهدید و فشارهای آمریکا و غرب بپردازند.
نباید از نظر دور داشت، خود محوری و نبود ارتباط با دیگران و بویژه گرایشهای منطقه ای و محلی که عامل مهمی در واگرایی کشورهای اسلامی و عربی از جنبه های عام و عمومی جهان اسلام به شمار می رود، موانع بسیاری را در برابر اتحاد کشورهای مزبور ایجاد کرده است. بی تردید، اتحاد کشورهای اسلامی فراتر از برپایی یک کنفرانس، زمینه همکاریهای بیشتر را برای جبران عقب ماندگیهای بسیار و پرهیز از پراکندگیهای زیانبار فراهم خواهد کرد و جامعه مسلمانان جهان را به سوی مبارزه با دشمن بزرگتر رهنمون خواهد گشت